تفسیر آیات 96 تا 97 سوره مبارکه آل عمران
|
|
In the Name of Allah
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة یا زهرا سلام الله علیها
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
تفسیر آیات 96 تا 97 سوره مبارکه آل عمران 96 إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ 97 فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ ترجمه 96 ـ نخستین خانه اى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است; که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است. 97 ـ در آن، نشانه هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است; و هر کس داخل آن (خانه خدا) شود، در امان خواهد بود; و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانائى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى نیاز است. تفسیر همان طور که در ذیل آیات سابق گفتیم، یهود به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) دو ایراد داشتند که پاسخ نخستین ایرادشان در آیات سابق آمد، و پاسخ دومین ایراد که درباره فضیلت بیت المقدس و برترى آن بر کعبه بود، در این آیات آمده است. نخست مى فرماید: «نخستین خانه اى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است» ( إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ ). به این ترتیب، اگر کعبه به عنوان قبله مسلمانان انتخاب شده است، جاى تعجب نیست; زیرا این نخستین خانه توحید است، و بى سابقه ترین معبدى است که در روى زمین وجود دارد. هیچ مرکزى پیش از آن، مرکز نیایش و پرستش پروردگار نبوده. خانه اى است که براى مردم و به سود جامعه بشریت در نقطه اى که مرکز اجتماع و محلى پربرکت است ساخته شده است. تاریخ و منابع اسلامى هم به ما مى گوید: خانه کعبه به دست آدم (علیه السلام) ساخته شد، در طوفان نوح(علیه السلام) آسیب دید و به وسیله ابراهیم خلیل(علیه السلام) تجدید بنا گردید بنابراین، انتخاب پرسابقه ترین خانه توحید براى قبله از هر نقطه دیگرى شایسته تر است. جالب توجه این که: در این آیه خانه کعبه که نام دیگرش «بیت اللّه» است به عنوان خانه مردم معرفى شده، این تعبیر بیان کننده این حقیقت است که: آنچه به نام خدا و براى خداست باید در خدمت مردم و بندگان او باشد، و آنچه در خدمت مردم و بندگان خدا است براى خدا محسوب مى شود. ضمناً از این آیه، اهمیت سابقه داشتن در مسیرهاى الهى و سازنده، روشن مى شود، لذا در آیه فوق، نخستین فضیلتى که براى خانه کعبه ذکر شده همان سابقه ممتد و طولانى آن است و از اینجا پاسخ ایرادى که در مورد احترام «حجر الاسود» مى شود نیز روشن مى گردد: زیرا عده اى مى گویند: یک قطعه سنگ چه ارزش و اهمیتى دارد که همه سال میلیون ها نفر از مردم براى «استلام» آن (دست گذاشتن بر آن) بر یکدیگر پیشى گیرند و به عنوان یک مستحب مؤکد در برنامه زائران خانه خدا گنجانیده شود؟! ولى توجه به تاریخچه این سنگ مخصوص، نشان مى دهد: امتیازى در آن است که در هیچ سنگ دیگرى در جهان نمى توان پیدا کرد و آن این که: پرسابقه ترین چیزى است که به عنوان مصالح ساختمان، در یک مرکز عبادت و پرستش خداوند، به کار رفته; چرا که تمام معابد روى زمین و حتى کعبه که نخستین پرستشگاه است بارها تجدید بنا شده و مصالحى که در ساختمان آنها به کار رفته، تغییر یافته است تنها همین قطعه سنگ است که با مرور هزاران سال هنوز به عنوان مصالح ثابت در این معبد پر سابقه پا بر جا مانده است. بنابراین اهمیت آن در واقع همان سابقه داشتن در مسیر خدا و خدمت به مردم است. به علاوه این سنگ، تاریخ خاموشى از نسل هاى فراوان مؤمنان در قرون و اعصار مختلف است. این سنگ زنده کننده خاطره استلام انبیاى بزرگ و بندگان خاص خدا است که در کنار آن به نیایش پروردگار برخاستند. موضوع دیگرى که توجه به آن در اینجا لازم است این است که آیه فوق مى گوید: این نخستین خانه اى بوده که براى مردم ساخته شده است. روشن است: منظور نخستین خانه عبادت و پرستش است، بنابراین، هیچ مانعى ندارد که بپذیریم قبل از آن، خانه هاى مسکونى دیگرى در روى زمین وجود داشته است. و این تعبیر، پاسخ روشنى است به آنها (مانند نویسنده تفسیر المنار) که مى گویند: خانه کعبه نخستین بار به دست ابراهیم(علیه السلام) ساخته شد و ساخته شدن آن را به دست آدم(علیه السلام) در ردیف افسانه ها قلمداد مى کنند. در حالى که به طور مسلّم قبل از ابراهیم(علیه السلام)، معبد و پرستشگاه در جهان وجود داشته و انبیاى پیشین همچون نوح(علیه السلام) از آن استفاده مى کردند، بر این اساس چگونه ممکن است خانه کعبه که نخستین معبد جهان است به دست ابراهیم(علیه السلام) ساخته شده باشد؟ به هر حال، در این آیه براى کعبه علاوه بر امتیاز «نخستین پرستشگاه بودن» به دو امتیاز «مبارک» و «مایه هدایت جهانیان» بودن آن نیز اشاره شده است. سپس در آیه بعد دو امتیاز دیگر آن را ذکر مى کند، مى فرماید: «در آن نشانه هائى روشن است (از جمله) مقام ابراهیم» ( فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ ). نشانه دیگر آن آرامش و امنیت حاکم بر این شهر است، مى گوید: «و هر کس داخل آن شود در امان خواهد بود» ( وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً ). و در جمله بعد به همه مردم دستور انجام مناسک حج را داده، مى گوید: «و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند آنها که توانائى رفتن به سوى آن دارند» ( وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً ). از این دستور، تعبیر به یک بدهى و دَین الهى شده است که بر ذمه عموم مردم مى باشد; زیرا فرموده است: وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ: «براى خدا بر مردم است». واژه «حجّ» در اصل، به معنى «قصد » است و به همین جهت به جاده و راه «مَحَجّة» (بر وزن مودّة) گفته مى شود; زیرا انسان را به مقصد مى رساند، و به دلیل و برهان، «حجت» مى گویند; زیرا مقصود را در بحث روشن مى سازد. و اما این که این مراسم مخصوص را «حجّ» نامیده اند براى این است که: به هنگام حرکت براى شرکت در این مراسم «قصد زیارت خانه خدا» مى کنند و به همین دلیل در آیه فوق اضافه به «بیت» (خانه کعبه) شده است. همان طور که سابقاً اشاره کرده ایم مراسم زیارت خانه کعبه نخستین بار در زمان ابراهیم(علیه السلام) رسمیت یافت، و سپس به صورت یک سنت حتى در زمان عرب جاهلى ادامه یافت، و در اسلام به صورت کامل تر و خالى از هر گونه خرافه دوران جاهلى تشریع گردید البته از «نهج البلاغه» (خطبه قاصعه) و بعضى از روایات به خوبى استفاده مى شود که فریضه حج از زمان آدم(علیه السلام) تشریع شده بود، ولى رسمیت یافتن آن بیشتر مربوط به زمان ابراهیم(علیه السلام) است. حجّ بر هر انسانى که توانائى داشته باشد در عمر فقط یک بار واجب مى شود و از آیه فوق نیز بیش از این استفاده نمى گردد; زیرا حکم، مطلق است و با یک بار انجام دادن امتثال حاصل مى شود. تنها شرطى که در آیه براى وجوب حج ذکر شده «استطاعت» است که با تعبیر: مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبِیْلاً: «کسى که توانائى راه پیمائى به سوى خانه کعبه داشته باشد» بیان شده. در روایات اسلامى و کتب فقهى، «استطاعت»، به معنى «داشتن زاد و توشه، و مرکب، و توانائى جسمى، و باز بودن راه، و توانائى بر اداره زندگى به هنگام بازگشت از حج» تفسیر شده است ولى در حقیقت همه اینها در آیه فوق مندرج است; زیرا «استطاعت» در اصل به معنى توانائى است که شامل تمام این امور مى شود. ضمناً از آیه فوق استفاده مى شود که: این قانون، مانند سایر قوانین اسلامى اختصاص به مسلمانان ندارد بلکه همه موظفند آن را انجام بدهند و قاعده معروف اَلْکُفّارُ مُکَلَّفُونَ بِالْفُرُوعِ کَما أَنَّهُمْ مُکَلَّفُونَ بِالاُصُولِ: «کافران همان طور که به اصول دین موظفند به انجام فروع نیز مکلف مى باشند با آیه فوق و مانند آن تأیید مى شود، گرچه شرط صحیح بودن این گونه اعمال و عبادات، این است که: نخست اسلام را بپذیرند و سپس آنها را انجام بدهند ولى باید توجه داشت عدم قبول اسلام، مسئولیت آنها را در برابر این گونه وظائف از بین نمى برد. درباره اهمیت این مراسم بزرگ، و فلسفه حج، و آثار فردى و اجتماعى آن در ذیل آیات 196 تا 203 در سوره «بقره» مشروحاً بحث شد و در پایان آیه براى تأکید و بیان اهمیت مسأله حج مى فرماید: «و هر کس کفر بورزد (و حج را ترک کند به خود زیان رسانیده; زیرا) خداوند از همه جهانیان بى نیاز است» ( وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ ). واژه «کفر» در اصل به معنى «پوشانیدن» است و از نظر اصطلاح دینى معنى وسیعى دارد و هر گونه مخالفت با حق را ـ چه در مرحله عقائد، و چه در مرحله دستورات فرعى ـ شامل مى شود، و اگر مشاهده مى کنیم «کفر » غالباً در مخالفت با اصول دین استعمال مى شود، دلیل بر این نیست که منحصراً به همان معنى بوده باشد، به همین دلیل در آیه بالا در مورد «ترک حج» به کار رفته است، لذا در روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: «کفر» را در آیه به معنى «ترک»، تفسیر فرموده است به عبارت دیگر، کفر و فاصله گرفتن از حق ـ همانند ایمان و توجه به حق ـ مراحل و درجاتى دارد که هر کدام براى خود داراى احکام مخصوصى است، و با توجه به این حقیقت، بسیارى از مشکلات که در معنى آیات و روایات مربوط به کفر و ایمان پیش مى آید، حل مى شود. به هر حال از آیه فوق دو مطلب استفاده مى شود: نخست، اهمیت فوق العاده حج است که از «ترک» آن تعبیر به «کفر» شده است، مرحوم «صدوق» در کتاب «من لا یحضره الفقیه» از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند: به على(علیه السلام) فرمود: یا عَلِیُّ تارِکُ الْحَجِّ وَ هُوَ مُسْتَطِیعٌ کافِرٌ یَقُولُ اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى: وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا ًوَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ. یا عَلِیُّ! مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّى یَمُوتَ بَعَثَهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرانِیّاً: «اى على! کسى که حج را ترک کند ـ با این که توانائى دارد ـ کافر محسوب مى شود، زیرا خداوند مى فرماید: بر مردمى که استطاعت دارند به سوى خانه خدا بروند، لازم است حج به جا بیاورند و کسى که کفر بورزد (آن را ترک کند) به خود زیان رسانیده است، و خداوند از آنان بى نیاز است. اى على! کسى که حج را به تأخیر بیاندازد تا این که از دنیا برود خداوند او را در قیامت یهودى یا نصرانى محشور مى کند» دیگر این که: انجام این فریضه مهم الهى مانند همه فرائض و برنامه هاى دینى به سود مردم و براى تربیت آنها است و هیچگونه نفعى براى خداوند ـ که از همگان بى نیاز است ـ نخواهد داشت. «بَکَّه» در اصل از ماده «بک» (بر وزن فک) به معنى «ازدحام و اجتماع» است، و این که به خانه کعبه، یا زمینى که خانه کعبه در آن ساخته شده است «بکّه» گفته اند به خاطر ازدحام و اجتماع مردم در آنجا است و بعید نیست که این اسم از آغاز روى آن نبوده و پس از رسمیت یافتن براى عبادت، روى آن گذاشته شده باشد. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: «مکّه» نام مجموع شهر است و «بکّه» نام محلى است که خانه کعبه در آنجا بنا شده است بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند: «بکّه» همان «مکّه» بوده باشد که «م» در آن تبدیل به «ب» شده است نظیر «لازم» و «لازب» که هر دو در لغت عرب به یک معنى است. براى نامگذارى خانه کعبه و محل آن به «بکّه» وجه دیگرى نیز گفته اند و آن این که: ماده مزبور به معنى از بین بردن نخوت و غرور آمده است، و چون در این مرکز بزرگ، همه تبعیضات برچیده مى شود و گردنکشان و مغروران همانند مردم عادى باید به نیایش برخیزند و غرور آنها به این وسیله درهم شکسته مى شود، به آن «بکّه» گفته شده است. از زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) به بعد، هر قدر مسلمانان فزونى مى یافتند و طبعاً زائران خانه خدا بیشتر مى شدند، مسجد الحرام از طرف خلفاى وقت توسعه داده مى شد. در تفسیر «عیاشى» نقل شده که در زمان «منصور» ، خلیفه عباسى، بر اثر کثرت حجاج مى خواستند مسجد الحرام را بار دیگر توسعه دهند. منصور مردمى را که در اطراف مسجد، خانه داشتند طلبید، تا خانه آنها را خریدارى کند، ولى آنها به هیچ قیمتى حاضر به فروش نشدند. منصور در بن بست سختى قرار گرفته بود (زیرا از یک طرف نمى خواست با اعمال زور خانه هاى آنها را خراب کند چون انعکاس خوبى نداشت و از طرف دیگر آنها حاضر به واگذارى خانه خود نبودند). در این باره از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد، امام فرمود: غمناک مباش! در این باره دلیل روشنى است که مى توانى با آن استدلال کنى. پرسید: به کدام دلیل؟ فرمود: به کتاب خدا. پرسید: به کجاى کلام الهى؟ فرمود: به این آیه: إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً ; زیرا خداوند مى گوید: «نخستین خانه اى که براى مردمان ساخته شد، خانه کعبه بود». بنابراین، اگر آنها پیش از بناى کعبه خانه ساخته بودند اطراف خانه کعبه مال آنها بود، ولى اگر خانه کعبه مقدم بوده، این حریم (تا آنجا که مورد نیاز زائران خانه خداست) متعلق به کعبه است! منصور دستور داد آنها را حاضر ساختند و به همین سخن در برابر آنها استدلال کرد، آنان در پاسخ فرو ماندند و گفتند: هر طور مایل باشى موافق خواهیم بود باز در همان تفسیر نقل شده که نظیر این حادثه در زمان «مهدى عباسى» تکرار شد. مهدى از فقهاى وقت سؤال کرد، همه گفتند: اگر مالکان خانه ها راضى نباشند ملک غصبى را نمى توان داخل مسجد الحرام کرد. على بن یقطین اجازه خواست تا این مسأله را از موسى بن جعفر (علیه السلام) سؤال کند. مهدى به والى «مدینه» نوشت حل این مشکل را از امام موسى بن جعفر (علیه السلام) بخواهد. حضرت فرمود: بنویس «بسم اللّه الرحمن الرحیم. اگر خانه کعبه اول بنا شده و آن گاه مردم در کنار آن فرود آمده اند فضاى اطراف آن متعلق به خانه کعبه است، و اگر سکونت مردم در آنجا مقدم بر خانه کعبه بوده آنها سزاوارترند». چون پاسخ به «مهدى عباسى» رسید به قدرى خوشحال شد که نامه را گرفت و بوسید، سپس دستور داد خانه ها را خراب کردند. صاحبان خانه به خدمت امام موسى بن جعفر(علیه السلام) رسیده، تقاضا کردند: نامه اى در این باب به مهدى بنویسد تا قیمت خانه هاى آنها را ردّ کند. حضرت در نامه نوشت: «چیزى به آنان عطا کن». او هم آنها را راضى کرد این دو روایت «استدلال لطیفى» در بر دارد که با موازین متداول حقوقى نیز کاملاً قابل تطبیق است، و آن این که معبدى همچون خانه کعبه به هنگامى که در زمین بکرى ساخته شود تا شعاع احتیاجات خود نسبت به آن زمین اولویت دارد. البته تا آن روز که این احتیاج ضرورت پیدا نکرده دیگران هم مى توانند از حریم آن استفاده کنند. اما آن روز که نیاز مبرم پیدا شد از حق اولویت نخستین مى توان استفاده کرد. در این دو آیه براى کعبه علاوه بر امتیاز «نخستین پرستشگاه بودن» چهار امتیاز دیگر ذکر شده است: الف ـ برکت و فائده بسیار ( مبارکاً ) «مبارک» به معنى پر برکت و پر فایده است، و کعبه از این جهت مبارک است که هم از نظر معنوى و هم از نظر مادى در یکى از پربرکت ترین سرزمین هاى جهان قرا گرفته. برکات معنوى این سرزمین و جذبه هاى الهى و تحرک و جنبش و وحدتى که در پرتو آن مخصوصاً در مراسم حج به وجود مى آید بر هیچ کس پوشیده نیست، و اگر تنها به جنبه هاى صورى مراسم حج اکتفاء نشود و روح و فلسفه آن زنده گردد، آن گاه برکت واقعى آن آشکارتر خواهد بود. از نظر مادى با این که سرزمین خشک و بى آب و علفى است و به هیچ وجه از نظر طبیعى مناسب شرائط زندگى نیست این شهر در طول تاریخ همواره یکى از شهرهاى آباد و پر تحرک و یک مرکز آماده براى زندگى و حتى براى تجارت بوده است. ب ـ هدایت جهانیان ( هُدىً لِلْعالَمِیْنَ ) کعبه مایه هدایت جهانیان است و مردم از نقاط دور و نزدیک، صفحات خشکى و دریا را زیر پا مى گذارند و به این عبادتگاه بزرگ جلب مى شوند و در مراسم با شکوه حج که از زمان ابراهیم(علیه السلام) همچنان رائج بوده شرکت مى کنند، حتى عرب جاهلى نیز کعبه را گرامى مى داشت، و مراسم حج را به عنوان این که آئین ابراهیم(علیه السلام) است با این که با خرافات آمیخته شده بود انجام مى داد، و در پرتو همان مراسم ناقص خود، تا حدود زیادى از کارهاى نادرست خود موقتاً دست مى کشید. و به این ترتیب، همگان حتى بت پرستان از هدایت این خانه بزرگ بهره مند مى شدند. جاذبه معنوى این سرزمین و این خانه مقدس چنان است که همه را بى اختیار تحت تأثیر خود قرار مى دهد. ج ـ مقام ابراهیم ( فِیهِ آیاتٌ بِیِّناتٌ، مَقامُ اِبْراهِیمَ ) در این خانه نشانه هاى روشنى از خدا پرستى و توحید و معنویت به چشم مى خورد، و دوام و بقاى آن در طول تاریخ در برابر دشمنان نیرومندى که قصد نابود ساختن آن را داشتند یکى از این نشانه ها است. آثارى که از پیامبر بزرگى همچون ابراهیم(علیه السلام) در کنار آن باقى مانده، مانند زمزم، صفا، مروه، رکن ، حطیم ، حجر الاسود، حجر اسماعیل 3 که هر کدام تاریخ مجسمى از قرون و اعصار گذشته، و روشنگر خاطره هاى عظیم و جاویدان مى باشد، از دیگر نشانه ها است. از میان این نشانه هاى روشن، مقام ابراهیم (علیه السلام) به خصوص ذکر شده; زیرا محلى است که ابراهیم(علیه السلام) در آن ایستاد، به خاطر بناى کعبه، و یا به خاطر انجام مراسم حج و یا براى دعوت عمومى مردم براى انجام این مراسم بزرگ. و در هر حال از مهمترین آیات مزبور است و خاطرات بى نظیرى از فداکارى ها، اخلاص ها، و اجتماع ها را زنده مى کند. در این که: منظور از «مقام ابراهیم» ، خصوص آن نقطه اى مى باشد که هم اکنون سنگ مخصوصى در آن قرار دارد و اثر پاى ابراهیم(علیه السلام) بر آن نمایان است، یا منظور از آن تمام «حرم مکّه» و یا «تمام مواقف حج» است، در میان مفسران گفتگو است ولى در روایتى که از امام صادق(علیه السلام) در کتاب «کافى» نقل شده 4 اشاره به همان احتمال اول شده است. د ـ امنیت کامل ( وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً ) ابراهیم(علیه السلام) بعد از بناى خانه کعبه امنیت شهر «مکّه» را از خداوند درخواست نموده، گفت: رَبِّ اجْعَلْ هذَا الْبَلَدَ آمِناً: «خداوندا! این سرزمین را سرزمین امن و امانى قرار بده» خداوند دعاى ابراهیم(علیه السلام) را اجابت کرد و آن را یک مرکز امن قرار داد که هم مایه آرامش روح و امنیت اجتماع مردمى است که به آن مى آیند و از آن الهام مى گیرند و هم از نظر قوانین مذهبى، امنیت آن، چنان محترم شمرده شده که هر گونه جنگ و مبارزه در آن ممنوع است. مخصوصاً در اسلام «کعبه» به عنوان یک مأمن و پناهگاه شناخته شده، و حتى حیوانات این سرزمین از هر نظر باید در امنیت باشند و کسى مزاحم آنها نشود، افراد انسانى که به آن پناه مى برند نیز در امان هستند حتى اگر قاتل و جانى باشند نمى توان متعرض آنها شد. ولى براى این که این احترام خاص خانه کعبه مورد سوء استفاده قرار نگیرد، و حق مظلومان پایمال نگردد، اگر افراد جنایت کار و مجرمى به ـ آن پناهنده شوند دستور داده شده: آنها را از نظر آب و غذا در مضیقه قرار دهند، تا مجبور گردند آنجا را ترک گویند، و آنها را به کیفر برسانند.
پوستر حدیثی
احادیث تصویری
عکس نوشته
منبع ...:
https://t.me/fazylatha
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
بخش فیلم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
|
یادداشت ثابت - سه شنبه 100 تیر 9 |
نظر بدهید
|
طبقه بندی: تفسیر قرآن کریم تفسیر آیات 96 تا 97 سوره مبارکه آل عمران سوره مبارکه آل عمران یا زهرا سلام الله علیها ظهور
|
|
|